جان فوربز نش
جان فوربز نش
John Forbes Nash, Jr. (born June 13, 1928) is an American mathematician whose works in game theory , differential geometry , and partial differential equations have provided insight into the factors that govern chance and events inside complex systems in daily life. جان فوربز نش (متولد 1928 ژوئن 13) یک آمریکایی است ریاضیدان که در آثار تئوری بازی ، هندسه دیفرانسیل ، و معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی بینش به عوامل حاکم بر شانس و حوادث در داخل سیستم های پیچیده در زندگی روزمره فراهم کرده اند. His theories are used in market economics , computing, evolutionary biology , artificial intelligence , accounting, politics and military theory. نظریه او در مورد استفاده اقتصاد بازار ، محاسبات، زیست شناسی تکاملی ، هوش مصنوعی ، حسابداری، سیاست و نظریه های نظامی. Serving as a Senior Research Mathematician at Princeton University during the latter part of his life, he shared the 1994 Nobel Memorial Prize in Economic Sciences with game theorists Reinhard Selten and John Harsanyi . خدمت به عنوان یک ریاضیدان پژوهش ارشد در دانشگاه پرینستون در طول بخش دوم از زندگی خود، او در سال 1994 به اشتراک گذاشته جایزه نوبل اقتصاد با نظریه پردازان بازی راینهارد سلتن و جان هارسانی .
Nash is the subject of the 2001 Hollywood movie A Beautiful Mind . نش موضوع در سال 2001 است هالیوود فیلم یک ذهن زیبا . The film, loosely based on the biography of the same name , focuses on Nash's mathematical genius and also his schizophrenia . [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] این فیلم، آزادانه در بر زندگینامه به همین نام ، در نبوغ ریاضی نش و همچنین خود تمرکز اسکیزوفرنی . [1] [2] [3]
Contents محتویات
[hide]- 1 Youth 1 جوانان
- 2 Major contributions 2 سهم عمده
- 3 Personal life 3 زندگی شخصی
- 4 Mental illness 4 بیماری های روانی
- 5 Recognition and later career 5 شناخت و حرفه ای بعد
- 6 Representation in culture 6 کمپانی در فرهنگ
- 7 Awards 7 جوایز
- 8 See also 8 همچنین نگاه کنید به
- 9 References 9 پیوند به بیرون
- 10 Bibliography 10 کتابشناسی
- 11 External links 11 پیوند به بیرون
Youth جوانان
Nash was born on June 13, 1928, in Bluefield, West Virginia , United States. نش در 13 ژوئن سال 1928 در آن متولد شد، بلوفیلد، ویرجینیای غربی، غرب ویرجینیا ، ایالات متحده است. His father, after whom he is named, was an electrical engineer for the Appalachian Electric Power Company . پدر او، پس از کسی که با او به نام است، یک مهندس برق برای بود شرکت برق آپالاچی . His mother, born Margaret Virginia Martin and known as Virginia, had been a schoolteacher before she married. مادر او، به دنیا مارگارت ویرجینیا مارتین و شناخته شده به عنوان ویرجینیا، یک معلم مدرسه بوده است قبل از او ازدواج کرد. He had a younger sister, Martha, born November 16, 1930. او یک خواهر جوان تر، مارتا، متولد 1930 نوامبر 16 بود.
Education آموزش و پرورش
Nash attended kindergarten and public school. نش مهد کودک و مدارس دولتی حضور داشتند. His parents and grandparents provided books and encyclopedias that he learned from. پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ او کتاب و دایره المعارفها که او از آموخته ارائه شده است. Nash's grandmother played piano at home, and Nash had positive memories of listening to her when he visited. [ 4 ] Nash's parents pursued opportunities to supplement their son's education, and arranged for him to take advanced mathematics courses at a local community college during his final year of high school. مادر بزرگ نش پیانو در خانه، تیم و نش خاطرات مثبت گوش دادن به او وقتی که او بازدید کرده بود. [4] پدر و مادر نش فرصت برای تکمیل آموزش و پرورش فرزند خود را پیگیری می کند، و مرتب برای او به گذراندن دوره های ریاضیات پیشرفته در کالج محلی در طول نهایی خود را سال دبیرستان. Nash attended Carnegie Institute of Technology (now Carnegie Mellon University ) with a full scholarship, the George Westinghouse Scholarship , and initially majored in Chemical Engineering. نش حضور موسسه کارنگی از فناوری (در حال حاضر کارنگی ملون دانشگاه ) با یک بورس تحصیلی کامل، کمک هزینه تحصیلی جرج وستینگهاوس، و در ابتدا در مهندسی شیمی تحصیل کرد. He switched to Chemistry, and eventually to Mathematics. او به شیمی روشن، و در نهایت به ریاضیات. After graduating in 1948 with a Bachelor of Science in Mathematics and a Master of Science in Mathematics, he accepted a scholarship to Princeton University where he pursued graduate studies in mathematics. [ 4 ] پس از فارغ التحصیلی در سال 1948 با مدرک لیسانس علوم در ریاضیات و کارشناسی ارشد در ریاضیات، او یک بورس تحصیلی به دانشگاه پرینستون پذیرفته که در آن او تحصیلات تکمیلی را دنبال در ریاضیات. [4]
Nash's adviser and former Carnegie Tech professor RJ Duffin wrote a letter of recommendation for graduate school consisting of a single sentence: "This man is a genius ." [ 5 ] Nash was accepted by Harvard University , but the chairman of the mathematics department of Princeton, Solomon Lefschetz , offered him the John S. Kennedy fellowship, which was enough to convince Nash that Princeton valued him more. [ 6 ] Nash also considered Princeton more favorably because of its location closer to his family in Bluefield. [ 4 ] He went to Princeton where he worked on his equilibrium theory. مشاور نش و استاد سابق کارنگی انجمن RJ Duffin برای مقطع تحصیلات تکمیلی شامل یک جمله در نامه ای از توصیه: "این مرد یک است نبوغ . " [5] نش توسط پذیرفته شد دانشگاه هاروارد ، اما رئیس بخش ریاضیات از پرینستون ، سلیمان Lefschetz ، او ارائه شده جان S. کندی یاران، که به اندازه کافی برای متقاعد کردن نش بود که پرینستون به ارزش او را بیشتر. [6] نش نیز در نظر گرفته پرینستون مطلوب تر به دلیل موقعیت آن به خانواده اش نزدیک در بلوفیلد، ویرجینیای غربی. [4] او رفت به پرینستون که در آن او در خود کار می کرد تعادل تئوری.
Major contributions سهم عمده
Game theory نظریه بازی
Nash earned a doctorate in 1950 with a 28-page dissertation on non-cooperative games . [ 7 ] [ 8 ] The thesis, which was written under the supervision of doctoral advisor Albert W. Tucker , contained the definition and properties of what would later be called the " Nash equilibrium ". نش به دست آورده دکترای در سال 1950 با یک پایان نامه 28 صفحه ای در بازی غیر تعاونی . [7] [8] پایان نامه، که تحت نظارت مشاور دکترا نوشته شده بود آلبرت W. تاکر ، شامل تعریف و خواص از آنچه بعد را به نام " تعادل نش ". It is a crucial concept in non-cooperative games, and it won Nash the Nobel prize in economics in 1994. این یک مفهوم بسیار مهم در بازی غیر تعاونی است، و آن را نش جایزه نوبل در اقتصاد در سال 1994 به دست آورد.
Nash's major publications relating to this concept are in the following papers: انتشارات عمده نش مربوط به این مفهوم در مقالات زیر می باشد:
- Nash, JF (1950). "Equilibrium Points in N-person Games" . Proceedings of the National Academy of Sciences 36 (36): 48–9. doi : 10.1073/pnas.36.1.48 . PMC 1063129 . PMID 16588946 . نش، JF (1950). "تعادل امتیاز در بازی N-فرد" . مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم 36 (36): 48-9. DOI : 10.1073 / pnas.36.1.48 . PMC 1063129 . PMID 16588946 . , MR 0031701 . ، MR 0031701 .
- "The Bargaining Problem". Econometrica (18): 155–62. "مشکل چانه زنی". Econometrica (18): 155-62. 1950. 1950. . MR 0035977 . . MR 0035977 .
- Nash, J. (1951). نش، J. (1951). "Non-cooperative Games". Annals of Mathematics 54 (54): 286–95. doi : 10.2307/1969529 . JSTOR 1969529 . "بازی غیر تعاونی" Annals ریاضی 54 (54):. 286-95. DOI : 10.2307 / 1969529 . جی استور 1969529 . . .
- "Two-person Cooperative Games". Econometrica (21): 128–40. "دو نفره تعاونی بازی" Econometrica (21):. 128-40. 1953. 1953. , MR 0053471 . ، MR 0053471 .
Mathematics ریاضیات
Nash did ground-breaking work in the area of real algebraic geometry : نش کار زمین شکستن در زمینه واقعی انجام هندسه جبری :
- "Real algebraic manifolds". Annals of Mathematics (56): 405–21. "منیفولدهای جبری واقعی". Annals ریاضی (56): 405-21. 1952. 1952. , MR 0050928 . ، MR 0050928 . See "Proc. Internat. Congr. Math". "مجموعه مقالات. Internat. Congr. ریاضی" را ببینید. AMS. AMS. 1952. pp. 516–17. 1952. ص. 516-17. . .
His work in mathematics includes the Nash embedding theorem , which shows that any abstract Riemannian manifold can be isometrically realized as a submanifold of Euclidean space . کار او در ریاضیات شامل نش تعبیه قضیه ، که نشان می دهد که هر انتزاعی چند برابر ریمانی می توان ایزومتریک به عنوان یک submanifold از تحقق فضای اقلیدسی . He also made significant contributions to the theory of nonlinear parabolic partial differential equations and to singularity theory . او همچنین سهم قابل توجهی به تئوری غیر خطی ساخته شده معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی سهموی و به نظریه تکینگی .
In her book A Beautiful Mind , author Sylvia Nasar explains that Nash was working on proving the Hilbert's nineteenth problem , a theorem involving elliptic partial differential equations when, in 1956, he suffered a severe disappointment. در کتاب او یک ذهن زیبا، نویسنده سیلویا جنبندان توضیح می دهد که نش در اثبات مشغول به کار بود مشکل نوزدهم هیلبرت ، یک قضیه مربوط به معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی بیضوی هنگامی که، در سال 1956، او دچار ناامیدی شدید. He learned that an Italian mathematician, Ennio de Giorgi , had published a proof just months before Nash achieved his proof. او متوجه شدند که یک ریاضیدان ایتالیایی، انیو د گیروگی ، اثبات درست چند ماه قبل نش اثبات خود به دست منتشر کرده بود. Each took different routes to get to their solutions. هر زمان مسیرهای مختلف برای رسیدن به راه حل های خود را. The two mathematicians met each other at the Courant Institute of Mathematical Sciences of New York University during the summer of 1956. It has been speculated that if only one had solved the problem, he would have been given the Fields Medal for the proof. [ 4 ] دو ریاضیدانان در هر یک از دیگر ملاقات موسسه کورانت علوم ریاضی از دانشگاه نیویورک در تابستان سال 1956. شده است این باورند که اگر تنها یک مشکل را حل کرده بود، او را داده شده است مدال فیلدز برای اثبات. [4 ]
In 2011, the National Security Agency declassified letters written by Nash in the 1950s, in which he had proposed a new encryption-decryption machine. [ 9 ] The letters show that Nash had anticipated many concepts of modern cryptography , which are based on computational hardness . [ 10 ] در سال 2011، آژانس امنیت ملی نامه های نش در 1950s نوشته شده است، که در آن او یک ماشین رمزنگاری-رمزگشایی جدید پیشنهاد کرده بود محرمانه. [9] نامه نشان می دهد که نش مفاهیم بسیاری از مدرن پیش بینی کرده بود رمزنگاری ، که بر اساس سختی محاسباتی . [10]
Personal life زندگی شخصی
In 1951, Nash was hired by the Massachusetts Institute of Technology as a CLE Moore Instructor in the mathematics faculty. در سال 1951، نش توسط استخدام شد موسسه تکنولوژی ماساچوست به عنوان یک مربی CLE مور در دانشکده ریاضیات. About a year later Nash began a relationship in Massachusetts with Eleanor Stier, a nurse he met while she cared for him as a patient. حدود یک سال بعد نش رابطه در ماساچوست با النور Stier، پرستار او ملاقات در حالی که او برای او به عنوان یک بیمار مراقبت آغاز شد. They had a son, John David Stier, but Nash had left Stier when she told him of her pregnancy. [ 11 ] The film based on Nash's life, A Beautiful Mind , was criticized during the run-up to the 2002 Oscars for omitting this aspect of his life. آنها یک پسر، جان دیوید Stier، اما نش Stier ترک کرده بود زمانی که او را از دوران بارداری به او گفت. [11] این فیلم بر اساس زندگی نش، یک ذهن زیبا ، در طول اجرا تا سال 2002 جایزه اسکار برای حذف این مورد انتقاد قرار گرفت جنبه ای از زندگی خود را. He was said to have abandoned her based on her social status, which he thought to have been beneath his. [ 12 ] او گفته شد به بر اساس موقعیت اجتماعی او، که او تصور می کرده اند در زیر خود بوده است را ترک کرده اند او. [12]
Not long after breaking up with Eleanor he met Alicia Lopez-Harrison de Lardé (born January 1, 1933), an aristocratic naturalized US citizen from El Salvador . چندی پس از شکستن تا با النور او آلیسیا لوپز هاریسون دلارده (متولد 1933 ژانویه 1)، تابعیت شهروند ایالات متحده اشرافی از ملاقات السالوادور . De Lardé graduated from MIT, having majored in physics. [ 4 ] They married in February 1957 at a Catholic ceremony, although Nash was an atheist. [ 13 ] [ 14 ] د Lardé فارغ التحصیل از دانشگاه MIT، داشتن میخواندم در فیزیک. [4] آنها در فوریه 1957 در یک مراسم کاتولیک ازدواج، اگر چه نش ملحد بود. [13] [14]
In 1958 he was given a tenure position at MIT, but Nash had his first symptoms of mental illness in early 1959. Alicia was pregnant with their first child. در سال 1958 او یک موقعیت تصدی در MIT داده شد، اما نش اولین علائم خود از بیماری های روانی در اوایل سال 1959. به حال آلیشیا باردار با اولین فرزند خود بود. He resigned his position as member of the MIT mathematics faculty in the spring of 1959 [ 4 ] and Alicia had him admitted to the McLean Hospital for treatment of schizophrenia that year. او موقعیت خود را به عنوان عضو هیئت علمی ریاضی دانشگاه MIT در بهار سال 1959 استعفا داد [4] و آلیشیا بود او را به بیمارستان مک لین برای درمان بستری اسکیزوفرنی که در آن سال. Their son John Charles Martin Nash was born soon afterward. پسر آنها جان چارلز مارتین نش به زودی پس از آن متولد شد. The boy was not named for a year because Alicia felt that her husband should have a say in the name. پسر برای یک سال شد به نام نه به خاطر آلیشیا احساس کردند که شوهرش باید بگو به نام دارند. He also became a mathematician, as well as suffering from paranoid schizophrenia. [ 15 ] او همچنین یک ریاضیدان، و همچنین به عنوان مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید تبدیل شد. [15]
Due to the stress of dealing with his illness, Nash and de Lardé divorced in 1963. After his final hospital discharge in 1970, Nash lived in de Lardé's house as a boarder. با توجه به استرس از برخورد با بیماری خود، نش و د Lardé طلاق در 1963. پس از ترخیص از بیمارستان نهایی خود را در سال 1970، نش در خانه د Lardé به عنوان یک مرز زندگی می کردند. This stability seemed to help him, and he learned how to consciously discard his paranoid delusions. [ 15 ] He stopped taking psychiatric medication and was allowed by Princeton to audit classes. این ثبات به نظر می رسید به او کمک کند، و او آموخته است که چگونه آگاهانه توهم پارانوئید خود را دور بیندازید. [15] او متوقف مصرف دارو روانپزشکی و پرینستون اجازه داده شد به ممیزی کلاس. He continued to work on mathematics and eventually he was allowed to teach again. او همچنان به کار در ریاضیات و در نهایت او را به تدریس دوباره اجازه داده شد. In the 1990s, Alicia and Nash resumed their relationship. در 1990s، آلیشیا و نش از سر گرفته ارتباط آنها. They remarried in 2001. آنها در سال 2001 دوباره ازدواج کرد.
In his 20s, Nash had two homosexual relationships and was arrested for indecent exposure in a police trap of homosexuals in Santa Monica, California . در 20S خود را، نش دو روابط همجنس گرا به حال و برای قرار گرفتن در معرض زشت در یک دستگیر شد دام پلیس از همجنس گرایان در سانتا مونیکا، کالیفرنیا . Although the charges were dropped, he was stripped of his top-secret security clearance and fired from RAND Corporation where he had spent a few summers as a consultant, because homosexuality was illegal and considered a security risk. [ 16 ] اگر چه اتهامات کاهش یافته بود، او از خود محروم شد از بالا به راز ترخیص کالا از گمرک های امنیتی و اخراج از شرکت RAND که در آن او چند تابستان به عنوان مشاور به سر برده بود، به دلیل همجنس گرایی غیر قانونی بود و به عنوان یک خطر امنیتی است. [16]
Nash has been a longtime resident of West Windsor Township, New Jersey . [ 17 ] نش تا به ساکنان قدیمی از است غرب شهرستان ویندزور، نیوجرسی . [17]
Mental illness بیماری های روانی
Nash began to show signs of extreme paranoia , and his wife later described his behavior as erratic. نش شروع به نشان دادن نشانه هایی از افراطی پارانویا ، و همسرش بعد رفتار خود را به عنوان نامنظم توصیف شده است. Nash seemed to believe that all men who wore red ties were part of a communist conspiracy against him. نش به نظر می رسید به این باور است که تمام مردانی که روابط قرمز عینک بخشی از یک توطئه کمونیستی علیه او بودند. Nash mailed letters to embassies in Washington, DC , declaring that they were establishing a government. [ 18 ] [ 19 ] Nash's psychological issues crossed into his professional life when he gave an American Mathematical Society lecture at Columbia University in 1959. Although ostensibly pertaining to a proof of the Riemann hypothesis , the lecture was incomprehensible. نش نامه از طریق پست به سفارتخانه در واشنگتن، دی سی ، اعلام کرد که آنها یک دولت ایجاد شد. [18] [19] مسائل روانی نش را به زندگی حرفه ای خود را عبور زمانی که او سخنرانی انجمن ریاضی آمریکا در دانشگاه کلمبیا در سال 1959. به اگر چه به ظاهر مربوط به اثبات فرضیه ریمان ، سخنرانی غیر قابل درک بود. Colleagues in the audience immediately realised that something was wrong. همکاران در مخاطب فورا متوجه شدم که چیزی اشتباه بود. ("Dr. Riemann's Zeros", Karl Sabbagh, Atlantic Books 2003). ("صفر دکتر ریمان را"، کارل صباغ، اقیانوس اطلس کتاب 2003).
He was admitted to the McLean Hospital , April–May 1959, where he was diagnosed with paranoid schizophrenia . او به بستری شد بیمارستان مک لین ، آوریل و مه سال 1959، که در آن او با تشخیص داده شد اسکیزوفرنی پارانوئید . The clinical picture is dominated by relatively stable, often paranoid, fixed beliefs that are either false, over-imaginative or unrealistic, usually accompanied by experiences of seemingly real perception of something not actually present—particularly auditory and perceptional disturbances, a lack of motivation for life, and mild clinical depression . [ 20 ] تصویر بالینی توسط نسبتا پایدار است، اغلب پارانوئید، اعتقادات ثابت که یا نادرست، بیش از تخیلی یا غیر واقعی تحت سلطه، معمولا با تجربیات از ادراک به ظاهر واقعی چیزی در واقع نمی اختلالات شنوایی و ادراکی-به خصوص در حال حاضر، فقدان انگیزه برای همراه زندگی و خفیف افسردگی بالینی . [20]
In 1961, Nash was admitted to the New Jersey State Hospital at Trenton . در سال 1961، نش به بستری شد بیمارستان دولتی نیوجرسی در ترنتون . Over the next nine years, he spent periods in psychiatric hospitals , where, aside from receiving antipsychotic medications , he was administered insulin shock therapy . [ 20 ] [ 21 ] [ 22 ] در طول نه سال بعد، او دوره در صرف بیمارستان های روانی ، که در آن، گذشته از دریافت آنتی سایکوتیک داروهای ، او اجرا شد شوک انسولین درمانی . [20] [21] [22]
Although he sometimes took prescribed medication, Nash later wrote that he only ever did so under pressure. اگر چه او گاهی اوقات تجویز دارو در زمان، نش بعدها نوشت که او تنها تحت فشار انجام این کار است. After 1970, he was never committed to a hospital again, and he refused any further medication. پس از سال 1970، او هرگز به بیمارستان متعهد شد دوباره، و او هر نوع دارو بیشتر خودداری کرد. According to Nash, the film A Beautiful Mind inaccurately implied that he was taking the new atypical antipsychotics during this period. به گفته نش، فیلم یک ذهن زیبا به اشتباه ضمنی که او بود در نظر گرفتن جدید آنتی سایکوتیک های آتیپیک در این دوره. He attributed the depiction to the screenwriter (whose mother, he notes, was a psychiatrist), who was worried about the film encouraging people with the disorder to stop taking their medication. [ 23 ] R. او تصویر به فیلمنامه (که مادرش، او اشاره، یک روانپزشک بود)، که در مورد این فیلم تشویق مردم با اختلال به قطع مصرف داروهای خود نگران بود نسبت داد. [23] R. Whitaker wrote an article suggesting that recovery from problems like Nash's can be hindered by such drugs. [ 24 ] ویتاکر نوشت مقاله نشان می دهد که بهبود از مشکلات مانند نش را می توان با این داروها مانع. [24]
Nash has said the psychotropic drugs are overrated and that the adverse effects are not given enough consideration once someone is deemed mentally ill . [ 25 ] [ 26 ] [ 27 ] According to Sylvia Nasar, author of the book A Beautiful Mind , on which the movie was based, Nash recovered gradually with the passage of time. نش گفته است که داروهای روان گردان مبالغه هستند و عوارض جانبی هستند در نظر گرفتن به اندازه کافی داده نشده است هنگامی که فردی تلقی بیمار روانی . [25] [26] [27] با توجه به سیلویا جنبندان، نویسنده کتاب یک ذهن زیبا ، که در آن فیلم بر اساس شد، نش به تدریج با گذشت زمان بهبود. Encouraged by his then former wife, de Lardé, Nash worked in a communitarian setting where his eccentricities were accepted. تشویق همسر و سپس سابق خود، د Lardé، نش در یک کار اجتماعی تنظیم که در آن گریز از مرکز خود پذیرفته شد. De Lardé said of Nash, "it's just a question of living a quiet life". [ 19 ] د Lardé گفت از نش، "آن را فقط یک سوال از زندگی یک زندگی آرام است". [19]
Nash dates the start of what he terms "mental disturbances" to the early months of 1959 when his wife was pregnant. نش تاریخ شروع از آنچه او "اختلالات روانی" به ماه های اولیه سال 1959 زمانی که همسرش باردار بود. He has described a process of change "from scientific rationality of thinking into the delusional thinking characteristic of persons who are psychiatrically diagnosed as 'schizophrenic' or 'paranoid schizophrenic'" [ 28 ] including seeing himself as a messenger or having a special function in some way, and with supporters and opponents and hidden schemers, and a feeling of being persecuted, and looking for signs representing divine revelation. [ 29 ] Nash has suggested his delusional thinking was related to his unhappiness and his striving to feel important and be recognized, and to his characteristic way of thinking, saying, "I wouldn't have had good scientific ideas if I had thought more normally." او تا به فرآیند تغییر "از عقلانیت علمی فکر به توصیف توهم مشخصه تفکر از افرادی که psychiatrically به عنوان "اسکیزوفرنی" یا "پارانوئید اسکیزوفرنی" تشخیص داده " [28] از جمله دیدن خود به عنوان یک پیامبر یا داشتن یک تابع خاص در برخی از راه و با طرفداران و مخالفان و schemers پنهان، و احساس آزار و اذیت، و به دنبال نشانه هایی که نشان دهنده وحی الهی است. [29] نش پیشنهاد کرده است تفکر توهم خود مربوط به ناخشنودی خود و تلاش خود را به احساس مهم و به رسمیت شناخته شد، و به راه مشخصه خود را از فکر کردن، گفت، "من نمی ایده های علمی خوب بود اگر من به طور معمول تر فکر کرده بود." He has also said, "If I felt completely pressureless I don't think I would have gone in this pattern". [ 30 ] He does not see a categorical distinction between terms such as schizophrenia and bipolar disorder . [ 31 ] Nash reports that he did not hear voices until around 1964, and later engaged in a process of consciously rejecting them. [ 32 ] He reports that he was always taken to hospitals against his will. او همچنین گفته است، "اگر من احساس کاملا pressureless من فکر نمی کنم من می خواهم که در این الگوی رفته". [30] او به تمایز قاطع بین واژه هایی مانند اسکیزوفرنی و نمی بینم به اختلال دو قطبی . [31] نش گزارش می دهد که او صدای نمی شنوند تا حدود سال 1964، و بعد از آن در یک روند آگاهانه آنها را رد مشغول اند. [32] او گزارش می دهد که او همیشه به بیمارستان ها در برابر اراده او گرفته شده است. He only temporarily renounced his "dream-like delusional hypotheses" after being in a hospital long enough to decide to superficially conform – to behave normally or to experience "enforced rationality". رفتار به طور معمول و یا به تجربه "اجرا عقلانیت" - او تنها به طور موقت پس از بودن در بیمارستان به اندازه کافی بلند به تصمیم به سطحی مطابقت کنار گذاشته "فرضیه توهم مانند رویا" او. Only gradually on his own did he "intellectually reject" some of the "delusionally influenced" and "politically oriented" thinking as a waste of effort. فقط به تدریج در خود انجام او "از نظر فکری رد" برخی از "delusionally تحت تاثیر" و "سیاسی گرا" فکر به عنوان یک زباله از تلاش. However, by 1995, although he was "thinking rationally again in the style that is characteristic of scientists," he says he also felt more limited. [ 28 ] [ 33 ] با این حال، در سال 1995، اگر چه او "فکر عقلانی دوباره در سبک است که از ویژگی های دانشمندان،" شد او می گوید او نیز احساس محدود تر. [28] [33]
Writing in 1994, Nash stated: نوشتن در سال 1994، نش اظهار داشت:
"I spent times of the order of five to eight months in hospitals in New Jersey, always on an involuntary basis and always attempting a legal argument for release. And it did happen that when I had been long enough hospitalized that I would finally renounce my delusional hypotheses and revert to thinking of myself as a human of more conventional circumstances and return to mathematical research. In these interludes of, as it were, enforced rationality, I did succeed in doing some respectable mathematical research. Thus there came about the research for "Le problème de Cauchy pour les équations différentielles d'un fluide général"; the idea that Prof. Hironaka called 'the Nash blowing-up transformation'; and those of 'Arc Structure of Singularities' and 'Analyticity of Solutions of Implicit Function Problems with Analytic Data'. "من بار از سفارش از پنج تا هشت ماه در بیمارستان در نیوجرسی به سر برد، همیشه به صورت غیر ارادی و همیشه تلاش یک بحث قانونی برای آزادی و آن اتفاق افتاد که زمانی که من به اندازه کافی بلند شده بود در بیمارستان بستری است که من در نهایت می نفی من فرضیه توهم و برگرداندن به فکر خودم به عنوان یک انسان از شرایط متعارف تر و بازگشت به تحقیقات ریاضی در این میان از، آن را به عنوان بودند، عقلانیت اجرا، من در انجام برخی تحقیقات محترم ریاضی موفق بوده اند. بنابراین وجود دارد در مورد تحقیق و پژوهش برای آمد "لو problème د کوشی پور لس معادلات différentielles D'fluide عمومی سازمان ملل متحد"؛ این ایده که پروفسور Hironaka به نام 'نش دمیدن تا تحول'؛ و کسانی که از ساختار قوس از نقاط تکین 'و' Analyticity از راه حل مشکلات تابع ضمنی با تحلیلی داده.
"But after my return to the dream-like delusional hypotheses in the later 60's I became a person of delusionally influenced thinking but of relatively moderate behavior and thus tended to avoid hospitalization and the direct attention of psychiatrists. "اما پس از بازگشت من به فرضیه توهم مانند خواب در بعد 60 من یک فرد از تفکر delusionally تحت تاثیر قرار شد اما از رفتار نسبتا متوسط و در نتیجه تمایل به اجتناب از بستری شدن در بیمارستان و توجه مستقیم از روانپزشکان.
"Thus further time passed. Then gradually I began to intellectually reject some of the delusionally influenced lines of thinking which had been characteristic of my orientation. This began, most recognizably, with the rejection of politically oriented thinking as essentially a hopeless waste of intellectual effort. So at the present time I seem to be thinking rationally again in the style that is characteristic of scientists." [ 4 ] "زمان بنابراین بیشتر منتقل می شود. سپس به تدریج شروع به فکری رد برخی از خطوط delusionally تحت تاثیر تفکر که مشخصه جهت گیری من بوده است. این شروع، بیشتر مشخص، با رد سیاسی گرا تفکر به عنوان اساسا زباله نا امید از تلاش فکری . بنابراین در حال حاضر من به نظر می رسد فکر عقلانی دوباره در سبک است که مشخصه از دانشمندان. " [4]
Recognition and later career شناخت و حرفه ای بعد
In 1978, Nash was awarded the John von Neumann Theory Prize for his discovery of non-cooperative equilibria, now called Nash equilibria . در سال 1978، نش اهدا شد فون نویمان جایزه جان نظریه برای کشف خود را از تعادل غیر تعاونی، در حال حاضر به نام تعادل نش . He won the Leroy P. Steele Prize in 1999. او موفق به کسب لروی P. جایزه استیل در سال 1999.
In 1994, he received the Nobel Memorial Prize in Economic Sciences (along with John Harsanyi and Reinhard Selten ) as a result of his game theory work as a Princeton graduate student. در سال 1994، او دریافت جایزه نوبل اقتصاد (همراه با جان هارسانی و راینهارد سلتن ) به عنوان یک نتیجه از خود کار تئوری بازی به عنوان یک دانشجوی کارشناسی ارشد پرینستون. In the late 1980s, Nash had begun to use email to gradually link with working mathematicians who realized that he was the John Nash and that his new work had value. در اواخر 1980s، نش به استفاده از را آغاز کرده بود ایمیل به تدریج با ریاضیدانان کار که متوجه شدم که او جان نش بود و کار جدید خود ارزش حال پیوند. They formed part of the nucleus of a group that contacted the Bank of Sweden 's Nobel award committee and were able to vouch for Nash's mental health ability to receive the award in recognition of his early work. [ citation needed ] آنها بخشی از هسته یک گروه که تماس تشکیل سوئد بانک کمیته جایزه نوبل و قادر به گواه توانایی سلامت روان نش به دریافت جایزه در به رسمیت شناختن کار اولیه خود را داشتند. [ نیازمند منبع ]
As of 2011 [update] Nash's recent work involves ventures in advanced game theory, including partial agency, which show that, as in his early career, he prefers to select his own path and problems. در سال 2011 [به روز رسانی] کار اخیر نش شامل سرمایه گذاری در تئوری بازی پیشرفته، از جمله آژانس جزئی، که نشان می دهد که، همانطور که در زندگی حرفه ای اولیه اش، او ترجیح میدهد برای انتخاب مسیر و مشکلات خود را دارد. Between 1945 and 1996, he published 23 scientific studies. بین سال های 1945 و 1996، او به چاپ 23 مطالعات علمی.
Nash has suggested hypotheses on mental illness . نش فرضیه در پیشنهاد کرده است بیماری روانی . He has compared not thinking in an acceptable manner, or being "insane" and not fitting into a usual social function, to being "on strike " from an economic point of view. او در مقایسه کرده است در شیوه ای قابل قبول فکر نیست، یا بودن "دیوانه" و به یک کارکرد اجتماعی معمول اتصالات نیست، به بودن "در اعتصاب "از نقطه نظر اقتصادی. He has advanced evolutionary psychology views about the value of human diversity and the potential benefits of apparently nonstandard behaviors or roles. [ 34 ] او تا به پیشرفته روانشناسی تکاملی نمایش ها در مورد ارزش تنوع انسانی و منافع بالقوه رفتارهای ظاهرا غیر استاندارد و یا نقش. [34]
Nash has developed work on the role of money in society. نش کار بر روی نقش پول در جامعه را توسعه داده است. Within the framing theorem that people can be so controlled and motivated by money that they may not be able to reason rationally about it, he has criticized interest groups that promote quasi-doctrines based on Keynesian economics that permit manipulative short-term inflation and debt tactics that ultimately undermine currencies. در قضیه فریم که مردم را می توان تا کنترل و انگیزه های پولی که آنها ممکن است قادر به استدلال عقلانی در مورد آن، او تا به گروه های ذینفع که ترویج شبه آموزه بر اساس انتقاد اقتصاد کینزی که اجازه دستکاری در کوتاه مدت تورم و بدهی تاکتیک که در نهایت ارز تضعیف می کند. He has suggested a global "industrial consumption price index " system that would support the development of more " ideal money " that people could trust rather than more unstable "bad money". او پیشنهاد کرده است جهانی "مصرف صنعتی شاخص قیمت سیستم "را که به توسعه بیشتر" حمایت از پول ایده آل "است که مردم می توانند به جای بی ثبات تر" پول بد "اعتماد. He notes that some of his thinking parallels economist and political philosopher Friedrich Hayek 's thinking regarding money and a nontypical viewpoint of the function of the authorities. [ 35 ] [ 36 ] او اشاره می کند که برخی از تفکر خود تشابه اقتصاددان و فیلسوف سیاسی فردریش هایک را به تفکر در مورد پول و نقطه نظر nontypical از عملکرد مقامات. [35] [36]
Nash received an honorary degree, Doctor of Science and Technology, from Carnegie Mellon University in 1999, an honorary degree in economics from the University of Naples Federico II on March 19, 2003, [ 37 ] an honorary doctorate in economics from the University of Antwerp in April 2007, and was keynote speaker at a conference on Game Theory. نش مدرک افتخاری، دکتر علم و صنعت، از دریافت دانشگاه کارنگی ملون در سال 1999 مدرک افتخاری در اقتصاد از، دانشگاه فدریکو دوم در تاریخ 19 مارس سال 2003، [37] دکترای افتخاری در اقتصاد از دانشگاه آنتورپ در ماه آوریل سال 2007، و سخنران اصلی در یک کنفرانس در تئوری بازی بود. He has also been a prolific guest speaker at a number of world-class events, such as the Warwick Economics Summit in 2005 held at the University of Warwick . او همچنین یک سخنران مهمان پرکار در تعدادی از حوادث در سطح جهانی، مانند بوده است وارویک اقتصاد اجلاس سران در سال 2005 در برگزار دانشگاه وارویک . In 2012 he was elected as a fellow of the American Mathematical Society . [ 38 ] در سال 2012 او به عنوان یک شخص از انتخاب شد انجمن ریاضی آمریکا . [38]
Representation in culture کمپانی در فرهنگ
At Princeton, campus legend Nash became known as "The Phantom of Fine Hall" [ 39 ] (Princeton's mathematics center), a shadowy figure who would scribble arcane equations on blackboards in the middle of the night. در پرینستون، افسانه دانشگاه نش به عنوان "شبح سالن زیبا" شناخته شد [39] (مرکز ریاضیات پرینستون)، یکی از چهره های سایه که معادلات محرمانه در تخته سیاه در وسط شب خط ناخوانا. He is referred to in a novel set at Princeton, The Mind-Body Problem, 1998, by Rebecca Goldstein . [ 40 ] او در رمان مجموعه در پرینستون، مشکل ذهن-بدن، سال 1998، توسط اشاره ربکا گلدشتاین . [40]
Nasar's biography of Nash, A Beautiful Mind , was published in 1998. A film by the same name was released in 2001; بیوگرافی جنبندان از نش، یک ذهن زیبا ، در سال 1998 منتشر شد. فیلم با همین نام در سال 2001 منتشر شد. it changed or omitted certain events for the sake of its storyline. آن را تغییر و یا حوادث خاص به خاطر داستان آن حذف شده است.
Awards جوایز
- 1994 - Nobel Memorial Prize for Economics 1994 - جایزه نوبل یادبود اقتصاد
- 2010 - Double Helix Medal [ 41 ] 2010 - دو مارپیچ مدال [41]
