در اینجا می خواهم چندین عکس جالب که در اینترنت پیدا کردم را قرار دهم ( امید وارم خوشتان بیاید ) :
در اینجا می خواهم چندین عکس جالب که در اینترنت پیدا کردم را قرار دهم ( امید وارم خوشتان بیاید ) :
یک فیزیکدان آمریکایی طی یک مطالعه جنجالی «سرعت ثابت نور در خلاء» را زیر سؤال برده و مدعی شده سرعت نور کندتر از آنچه می باشد که اینشتین محاسبه کرده، بود.
نظریهی نسبیت خاص اینشتین، شرحی است فراگیر از رفتار نور که به الکتریسیته و مغناطیس گسترش یافت. هدف بعدی اینشتین، ارائهی نظریهای فراگیرتر بود که گرانش را نیز شرح میداد. این نظریهی نسبیت عام بود که در سال ۱۹۱۵ میلادی منتشر شد.
بنابر نظریهی گرانش نیوتن، سیب به این علت بر سطح سقوط میکند که نیروی گرانش آن را رو به پایین میکشد. اما به گفتهی اینشتین، اگر سیب را در فضا و به دور از گرانش هر سیارهای قرار دهیم و سطح را به آن نزدیک کنیم، یعنی سطح بالا بیاید تا به سیب برسد، هم همین رویداد رخ میدهد. در شکل زیر دو آقای مشهور سیبی را مشاهده میکنند که بر سطح اتاقک بستهای سقوط میکند. آنها هیچ راهی ندارند که بگویند کدامشان روی زمین ساکناند و کدام با سرعتی که به طور ثابت افزایش مییابد، رو به بالا درون فضای خالی پیش میروند.
وقتی «آلبرت اینشتین» ١۶ سال داشت، با خود اندیشید اگر سوار بر امواج نور شود، دنیا را چگونه خواهد دید. از نظر مکانیک نیوتنی، نور در این حالت ایستا میشود، ولی نظریه الکترومغناطیسی ماکسول میگفت امواج نور در هیچ شرایطی ساکن نخواهند بود. این تناقض سرچشمه دو نظریه مهم اینشتین شد؛ یکی نسبیت خاص که در ١٩٠۵ و دیگری نسبیت عام که در ١٩١۵ میلادی ارائه شدند. نسبیت درک ما را از جهانی که در آن زندگی میکنیم، دگرگون کرد و تصویر تازهای از زمان و فضا نشانمان داد که بسیار عجیب به نظر میرسد. همه اجزای این دو نظریه با آزمایشهای ذهنی به دست آمده و نشان میدهد یک ذهن سالم، اگر بر اساس منطق و عقلانیت تفکر کند، میتواند نتایجی به دست آورد که از همه آزمایشهای تجربی سرافراز بیرون آید.
نامرئی شدن یکی از آرزوهای بشر است که چندی است دانشمندان سعی در تحقق آن دارند. این بار نیز گروهی از دانشمندان دانشگاه دانشگاه کالیفرنیا، ردای کوچکی را با استفاده از تکههای بسیار کوچک مستطیلشکل از فلز طلا ساختهاند که مانند پوست بدن، شکل اشیا را به خود میگیرد و آنها را نامرئی میسازد.
دانشمندان ردای کوچکی را با استفاده از تکههای بسیار کوچک طلا ساختهاند که مانند پوست بدن، شکل اشیا را به خود میگیرد و آن را نامرئی میسازد.
آیا نبوغ علمی که در طول تاریخ همواره باعث ظهور نظریات جدید و انقلابهای علمی بزرگ شده به راستی منقرض گردیده است؟ و آیا نوابغ علمی با تیمهای تحقیقاتی بزرگی جایگزین شدهاند که به جای معرفی رشتههای علمی نوین سعی در بالاتر بردن ظرافت و دقت رشتههای موجود دارند؟ در زیر کیث سمنتون به این پرسشها پاسخ می دهد.
درخشش اندیشه های اینشتین با اخلاق کاری او پیوند خورده بود. او تا چند لحظه قبل از مرگش قلم و دفترچه کهنه ای در دست داشت و همچنان مینوشت. توماس ادیسون میگوید: “نبوغ یک درصد از الهام و شهود حاصل میشود و نود و نه درصد از کار سخت و پیگیر” هر چند نسبت هایی که ادیسون تعیین کرده قابل بحث است، اما باید گفت این امر به طور کلی در مورد اینشتین صدق میکرد.
اغلب حوزههای علمی در قرون اخیر حداقل با یک نظریه انقلابی روبرو بودهاند. چنین نوآوریها، یا گذار پارادایمها، دانش کهن را در چارچوب جدیدی بازچینی میکند. نظریههای انقلابی زمانی موفق از آب درمیآیند که چارچوب جدیدشان مسالههایی که در رژیم فکری سابق حلناپذیر بودند را حل کنند. در اینجا ده نظریه انقلابی علمی از دید تام سیگفراید (Tom Seigfried) به اختصار توضیح داده شده است.
زمان زیادی نگذشته است که فیزیکدانان هدف نهایی علم فیزیک را توجیه جهان پیرامون خود نامیدند. از دیر باز کنجکاوی بشر با نگاه به آسمان تحریک می شد و این هدف در ذهن انسان ها شکل گرفت، گالیله و نیوتن آغازگر علم نوین به شمار می روند و تاریخ علم نوین بررسی طبیعت با استفاده از استدلال از آن زمان رقم خورد. منطقی است که برای دستیابی به این هدف، تمامی تئوری های کنونی باید در هم آمیخته شوند و یک تئوری واحد را نتیجه دهند. نظریه های کلاسیک مثل الکترومغناطیس ماکسول، گرانش نسبیت عام اینشتین فیزیک را دگرگون ساختند؛ با این حال اگر به جهان هستی ریز شویم و وارد دنیای کوانتوم شویم به مدل های متفاوت، عجیب و پیچیده تری نیازمند می شویم.
سرانجام انتظارها به پایان رسید. امروز درست همان روزی است که بسیاری از ستاره شناسان ودوستداران فضا در انتظار آن بودند. پس از سال ها تحقیق و جستجو پیرامون سیارات فراخورشیدی، ستاره شناسان بالاخره موفق به یافتن سیاره ای شدند که دارای شرایطی کاملاً شبیه به کره زمینمی باشد. این سیاره از لحاظ علمی "منطقه گولدیلاکس برای زندگی" خوانده می شود یعنی سیاره ای که نه بسیار گرم و نه بسیار سرد است و دارای شرایط آب و هوایی بسیار عالیست.