تقسیم کار
آدام اسمیت برخلاف فیزیوکراتها ( که زمین را منبع ثروت می دانستند و آدام اسمیت در اولین صفحه کتاب خود آنها را مورد حمله قرار داده) به جای زمین فعالیت انسان را منبع ثروت و کار افراد را سرمایه اولیه هر جامعه قلمداد کرده است.
برای اسمیت، کار لااقل در جامعه های ابتدائی معیار حقیقی ارزش قابل تعویض اشیاء است، و تمیز جامعه های متمدن از جوامع ابتدائی در افزایش ثروت ناشی از تقسیم کار است. تنها کار کشاورز مولد ثروت نیست بلکه کار همه افراد جامعه تولید ثروت می کند، ثروتی که با همکاران و تعاون همه افراد بدست می آید. با این ترتیب تفکیک طبقه بی حاصل از طبقه مولد بی معنی است و بی حاصل کسی است که کار نمی کند و همه احاد جامعه به مانند کارگران یک کارگاه بزرگ اند که با تعاون و همکاری یکدیگر ثروت جامعه را فراهم می کنند.
این حس همکاری در جوامع بشری خود به خود وجود دارد و بر اثر همین تقسیم طبیعی کار بین افراد جامعه است که قدرت تولید یا بارآوری(1)کار و تلاش افراد در جامعه افزایش پیدا می کند.
برخلاف حیوانات که تلاش می کنند جمله نیازمندیهای معیشت خود را به طور انفرادی برآورده کنند انسان سعی می کند به جای آنکه همه مایحتاج خود را خود تدارک کند به تهیه شیئی واحد به پردازد و مازاد بر مصرف خود را در قبال سایر کالاهای مورد نیاز خود معاوضه کند و از این راه ها برای جامعه ثروتی سرشار فراهم می شود.تلاش همگانی و مشترک (به تفضل تقسیم کار) برای ارضای نیازمندیهای هر فرد اساس پیشرفت و علامت ممیزه انسان از حیوان است و چنین همکاری در جامعه های انسانی خودبخود و به طور طبیعی به صورت «تقسیم کار»انجام می شود.